از آدیاباتیک ممنون... هوراااااااا حالا می تونین برام نظراتتون رو بذارین
من تو این مدت از این فرصتِ نبودِ امکانِ نظر گذاشتن استفاده فرمودم و حدس بزنین چی کار کردم... هه هه هه کامپیوترم رو که مدتی بود اذیتم می کرد دادم تعمیر کنن!! اما خب خنده دار ه، چون که بیچاره هیچی اش نبود. من فکر می کردم ویروس گرفته و یا حداقل یه سرماخوردگی ساده داره، اما حالا فهمیدم که در واقع نرم افزار هایی که توش ریخته بودم ثبت نشده بودن (پیش خودمون باشه، کپی رایت نداشتن!!!!!) و سیستم تیتیش مامانی ِ این کامپیوتر ِما نمی تونست باهاشون همزیستی کنه!!!!!(البته ظاهرن اون نرم افزارها ایراد داشتن!!) و هی من ِ بدبختو اذیت می کرد... بگذریم

حالا من هم از این روش جالب ِ سیاه ِ روشن می خوام استفاده کنم و حالا که کامپیوتر عزیزم پیشمه و در خدمتمه اینجا نظراتم رو بذارم

سیاهِ روشن عزیز
مرداب دیجیتالی ...عجب اسم باحالی یه، اما مراقب باشیم زیاد توش دست و پا نزنیم که ... پوه ه ه ه

بدون شرح
وای به اون روزی که رویایی نیمه کاره  منفجر بشه!!! به گرد هیچ بمب اتمیی نمی رسه!! اما تر و خشک رو با هم می سوزونهِ می دونی که...بومممم

بودن (being)    دوست ِ خوب ِ خودم
اگه می ذاشتن خودمون زندگی مون رو بسازیم که این همه ... بگذریم!!! جالب اینجاست که اونا خودشون نه تنها زندگی خودشون رو می سازن بلکه می خوان زندگی ما رو هم به شکلی که خودشون می خوان بسازن!! بابا چند نفر به صد نفر ...اوه

چک نویس
من هم کامل و دربست باهات موافقم... اصلن نور رو فقط در تاریکی باید جست

من و انقلاب ۵۷
آخه چراغی که به خونه واجبه... بقیه اشو می دونی دیگه... یکی نبود اینو به برادرت و دوستاش بگه؟!؟!؟ راستی این داستان انقلاب ما بیشتر به یه قصه شبیهه تا یه انقلاب در قالب تعاریف تاریخی... بگذریم

خودنویس
وبلاگت باز نشد که


فقط چند دقیقه و بی سنگر
شماها کجایین بابا؟!؟!؟؟؟؟!!!! چرا ساکتین آخه

باور کنین به بقیه هم سر زدم و یه چیزایی هم براشون اینجا نوشتم اما نمی دونم چی شد یه دفه هر چی تایپیده بودم پرید ... آخ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد