می گه بی نهایت هم ممکنه کوچیک یا بزرگ باشه!!!!! اگه در حل یه معادله برسیم به: بی نهایت منهای بی نهایت، باید ببینیم که کدوم کوچیکتر از اون یکیه!!!! من که کلی خشکم زد

ح
الا من می خوام یه نتیجه ای بگیرم: با این حساب نمیشه بی نهایت رو تصور کرد ؛ بعدشم  می گیم جهان هستی اونقدر بزرگه که نمیشه تصورش کرد، خب... حالا یکی به من بگه که تفاوت این دو تا چیه؟ نکنه این همونه؟! پس ما داریم تو بی نهایت زندگی می کنیم؟؟؟ همه مون تو یه اقیانوس بی انتها هی بالا میریم هی پایین می آیم... هی به چپ و راست می ریم... (آخی... یاد ماهی سیاه کوچولو افتادم)... آخه من می خوام بدونم این بی انتها که نهایت نداره چطوری ممکنه در یه نقطه از مکان و زمان آغاز شده باشه؟؟ عجب پیچیده شدااااا

نظرات 10 + ارسال نظر
قمارباز چهارشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 04:22 ق.ظ http://www.ghomarbaz.persianblog.com

اینها سوالات بی جواب است...اینکه یرمنشا هستی کجاست واقعا آد را گیج می کند...موفق باشی

دیوانه چهارشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 05:23 ق.ظ http://www.divane.blogsky.com

من امروز خودم حسابی کیج و ویج بودم . وتو در و دیوار می رم
حالا سوالهای تو هم به همه کوه سوالهای خودم اضافه شد.
خدا امروز را به من رحم کنه .
موفق باشی .

پرچین چهارشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 07:49 ق.ظ http://parchin.blogsky.com

مکان و زمان همون موقع معنی پیدا کرد که این جهان از یه نقطه آغاز شد و شروع کرد به بزرگ شدن.هر چی وسعتش بیشتر شد با خودش مکان و زمان رو هم گسترش داد.مکان و زمان با هم چهار بعد وجود رو نشون میدن و مستقلا معنایی ندارن...

دانیال چهارشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 10:26 ق.ظ http://57.blogsky.com

سلام
نمی دونم چرا فونت وبلاگ شما را نمی توانم بخونم
با چه فونتی می نویسید
شاد باشید

بودن چهارشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 08:03 ب.ظ http://paradox.blogsky.com

می بینم به فکر یه چیزای دیگه افتادی!!!!!!!!!!!!! بازی با دم شیر!!!!! بی نهایت یه مفهومه... و البته ابدی بودن و فانی نبودن هم یه مفهومه... ولی چرا انسان به مفاهیمی می تونه فکر کنه که ظاهرن نمی تونه براشون دلیلی پیدا کنه و یا اصولن تصور کنه؟!؟!؟!.........ماها خیلی پیچیده ایم... یه هزارتوی واقعی.... راستی نظرت در وبلاگم باعث یه سری بحث و ... شد... خودم هم خوشم اومد... خیلی به موقع و حساب شده بود... اما من اصلن نمی خواستم این بحث کش پیدا کنه... آخه برای نتیجه اش یه فکرای دیگه ای کرده بودم... ولی جالبه بحث داره ما رو هدایت می کنه کجا بریم... گرچه من کمی سمج تر از روند طبیعی یه بحثم!!!!
شاد زی عزیز.

سیاهِ روشن پنج‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 03:12 ق.ظ http://www.ghadessi.com

به نظر من فکر کردن به کائنات فقط آدمو کچل میکنه. اگر این سوالات جواب داشت هیچوقت دین بوجود نمی آمد و بحث ایدئولژی توحید و معاد و ... همون اول دیریرام.
من اصلاْ مذهبی نیستم ولی بسیار قانون پرستم لذا پیشنهاد میدم که یکی از کتابهای آسمانی (ترجیحاْ قرآن بخاطر نزدیکتر بودنش به ما) رو بخونی. همه کتابهای آسمانی این سوالات رو یه جای عجیبی میبندند که جای خوبیه. به این چیزا فکر کردن امید رو میکشه.
در ضمن واژه هایی مثل بی نهایت یا ابد برای پاسخ به این سوالات طراحی شده. و مصرف دیگه ای ندارند.
پایدار باشی

دیوانه پنج‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 03:23 ق.ظ http://www.divane.blogsky.com

ذکر چند نکته :
۱)منم با مرگ مثل تو خیلی راحت کنار می آیم و راحت با هاش زندگی می کنم . ولی ما حق نداریم برای زندگی دیگران تصمیم بگیریم .
۲)سارای عزیز مریض نیست از اقوام دوست منه !
۳)ممنون که آمدی و بیشتر برای اینکه نظر و احساست را بیان کردی . چون من به احساسات ئ بیان آنها خیلی بها می دهم .
۴)بازم پیش ما بیا

دانیال پنج‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 09:59 ق.ظ http://57.blogsky.com

سلام
خوب تشکر که که فونتی را که استفاده کردی گفتی
من از یک مرورگر دیگر استفاده می کنم و باید فونت جدید را دوباره نصب کنم
خوب شاد باشید

بدون شرح جمعه 28 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 06:08 ق.ظ http://pourhamzeh.blogsky.com

jaleb boood
digeh pisham nemiyay cheraa?

دیوانه شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 06:41 ب.ظ http://www.divane.blogsky.com

ما همش به امید مطلب جدید می آییم .
نیستی !
زود بیا قرار بود برای دلتنگی هایم مرهمی پیدا کنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد