آمدم ... آورده شدم...  و گم شد خود او... من چرا باشم پس؟!

بارون هیچوقت تنها نمیاد، با میلیونها قطره میاد... که فقط چند تاش بر گونه های تو  یا من سرازیر می شه!!

Deliver me, out of my sadness
Deliver me, from all of the madness
Deliver me, courage to guide me
Deliver me, strength from inside me

part of a lyric sung by Sarah Brightman
:«:«:«:«:«:«:«:«:«:«:«:«:

و ابن  I don't know! I don't know یه جورایی عجیبه و سور رئالیستی

نظرات 18 + ارسال نظر
خاله نسرین پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:03 ق.ظ http://nasrin161.blogsky.com

الهی زیبایی های عالمت را- اگر چه عیانند- به درخشش برهانت، بیشتر بر من بنمای تا رشته مودت تو چنان ریشه در کاشانه جانم بدواند که این عهد هیچگاه نگسلد تا تو خشنود باشی و ما رستگار.


آخه عزیز من اولن که دنیا زشتی هم داره... زیاد هم داره... ثانین چرا خدا باید آدما رو به وجود بیاره که از رشته ی مودت و ادامه ی عهد ادما با خودش خشنود بشه؟؟ چه نیازی به این خشنودی داره آخه؟!؟
بعدشم می شه یکی بگه رستگاری یعنی چی؟!؟!

م. پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:59 ق.ظ http://sunset.blogsky.com

اومد یه چیز بگم این کامنت بالایی رو دیدم یادم رفت.
الهی این خاله ی ما رو هم شفای عاجل عنایت بفرما.
آمیـــــــــــــــن.

:) :)

دیوانه پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 05:56 ق.ظ http://www.divane.blogsky.com

من باید یافتنی ها را بیابم .
حال که عادت کردم .
و زیباست

خاله نسرین پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:06 ب.ظ http://nasrin161.blogsky.com

با سلام و تشکر از حضور سبزتان
در کلبه ی درویشی مان
خوشم آمد از صراحت لحجه ات
*اما باید جور دیگه دید چشمها را باید شست
* هیچ احتیاجی نداره فقط بنده ها را دوست داره
*رستگاری خوشنودی معشوقه
خداایا،
حب و دوستی
خود را بواسطه احسان
بی پایانت بر ما ارزانی داشتی؛
چه زشت و ناپسند است سرپیچی
از محبوبی که لطف خود را گسترانیده است؛
پروردگارا بر این التفات و عنایت بیفزای
و ما را از سوزندگی خشم و زبونی
آخرت مصون دار؛
آتش شهوت و شهرت
را در وجودمان بخشکان و
گلستان انس و احسانت را
در وجودمان شکوفا کن.

ولی خانوم عزیز، این پاسخ سوال من نیست اصلن... من گفتم چرا خدا باید انسان رو بیافرینه ک بعد انسان اونو بپرسته و ازش تشکر کنه؟!؟ که رستگار بشه؟؟؟... خدا (اونی که شما در ذهنتون دارین) اگه خودش انسان رو آفریده هیچ اجباری به این کار نداشته، درسته؟؟ و اگه از صفت بی نیاز هم برخورداره دیگه چه نیازی داره که ما (مثلن بنده هاش) حالا ازش تشکر کنیم که به ما حیات داده و ..؟؟؟ مگه ما ازش حیات خواستیم؟!؟ خودش داده و خودش هم باید همه ی لوازم مورد نیازشو فراهم کنه... درسته؟!؟
و کلن اصلن فلسفه ی بدنیا اومدن در چیست؟؟ که فقط اونو خشنود کنیم و بعد هم اسمشو بذاریم رستگاری؟!؟ که چی؟!؟
ما می تونستیم اصلن نباشیم... اگه همه ی فلسفه ی اومدنمون و باعثش خداست و خشنودی اش!!!! اگه این باشه که بی نیازی خدا منتفی می شه!!!

امیر ناصری جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:52 ق.ظ http://lara.blogsky.com

با جمله ی عجیبی شروع کردی. آفرین شاعر!
ممنونم که به ناهه سرزدی عزیز.

همایون گودرزی جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:43 ق.ظ http://hgd.persianblog.com

... شاید از شب بروم !

ناصر جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:10 ق.ظ http://isairan.persianblog.com

هموطن عزیزم درود برتو و خدا را شکر به خاطر وجودت و صداقتت .منهم روزی این پرسش را داشتم و هیچکس هم نبود که جوابی که به دلم بشینه بهم بده تا اینکه از خودش پرسیدم چون او زنده است و احتیاجی به وکیل و وصی و سخنگو نداره تا به جاش حرف بزنه .اما جوابی که برای من قانع کننده بود و من اصراری ندارم که شما را هم قانع کند و فقط دوست دارم آن را با شما در میان بگذارم این است:لابد شنیده اید که خدا محبت است؟و به راستی که این چنین است به تجربه شخصی میگویم نه از روی شعار و کلی گویی به هر حال او محبت است ولی خوب که چه ؟محبت به خودی خود چه معنا دارد؟برای درک مفهوم محبت باید محبوبی باشدیا خیر؟بدون محبوب محبت معنا ندارد.و این چنین بود که خدای محبت ما را آفرید تا محبوبش باشیم .تا مارا دوست بدارد و ما نیز او را با اراده آزاد و او را بخاطر خودش و نه ترس از جهنم و یا عشق بهشت دوست بداریم .ما انسانها نیز چنینیم و مایلیم ما را صادقانه و بخاطر خودمان دوست بدارند او نیز همچنین .البته مطمئن هستم در این باره سوالات و نکته های بیشماری وجود دارد که در ذهن افراد نکته سنج و آگاهی مثل شما بوجود میاید که من با کمال میل در حد دانسته هایم با کمال میل در خدمتتان هستم . خدا نگهدارت.

علت خلق ما و چگونگی جهان هستی و نوع نگرش ما به جهان هستی و ... یه مقوله ی جداست دوست من ، جدای از مهر ورزیدن !!!!

http://intry.persianblog.com جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 07:42 ق.ظ http:// http://intry.persianblog.com

بارون چیه؟...
is it a kind of love that comes from an other world? or it is itself the othert world?

دانیال جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:41 ق.ظ http://57.blogsky.com

سلام
خوب این بحث شما با خال نسرین جالبه
ما منتظر هستیم که به کجا ختم می شود
از کجا امده ام امدنم بهر چه بود
به کجا می روم آخر ننمائی وطنم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساخته ام از بدنم
شاد باشید

اروند جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:48 ق.ظ http://www.arvand.net

هیمن ملیونها قطره یک دفهع سیل مس شند و آدم رو از جا می کنند

[ بدون نام ] جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:53 ق.ظ http://nana.blogsky.com

من بارونم پس

شبنم جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:28 ب.ظ http://hamisheshabnam.persianblog.com

کسی هست که ترجیج بده هر چند میلیون قطره بارون رو سر خودش بیاد؟!!! شبنم

سیاهِ روشن جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:34 ب.ظ http://www.ghadessi.com

من گم شدم

شرمندتم

پایدار باشی

امیر ناصری جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:23 ب.ظ http://lara.blogsky.com

ممنونم که به ناهه سرزدی عزیز. یه آینه کم داری تا ببینی دریایی. باید آینه رو پیدا کنی . . . بجنب!

ناصر شنبه 17 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:40 ق.ظ http://isairan.persianblog.com

درود بر تو و ممنون که وقت گذاشتی و نظرت را برایم شرح دادی .اگر دقت کرده باشید من همان اول کار نوشته بودم که در پی قانع کردن شما نیستم چون نهئ من که هیچکس قادر به این کار نیست بلکه گفتم که این جوابی بود که خدا به من داد و من آنرا با تمامی روح و جانم پذیرفتم و محبتش صد چندان به دلم نشست.و همینطور با وجود اینکه من واضح و روشن نوشته بودم که او بواسطه محبت بیکرانش ما را آفرید تا دوستمان بدارد و ما نیز به او عشق بورزیم .بازهم شما پرسیده اید محبت چه ربطی به خلقت دارد .البته من انتظار ندارم که شما اینها را بپذیرید ولی لا اقل ربط آنها را که میتوانستید در لابلای کامنت من دریابید.در پایان بار دیگر به شما میگویم اگر واقعا در پی جوابی قانع کننده هستید بهتر است از خودش که حی و حاضر است بپرسید .دو حالت دارد یا پاسخی نمیگیرید که خوب پس اصلا خدایی وجود ندارد و یا میگیرید که مشکل حل میشود آخر او خودش گفته که بخواهید تا به شما داده شود و اگر هست حتما دروع گو هم نیست البته بهتر است با کمی فروتنی و قلبی باز و بدون پیشداوری باشد تا بهتر بتوانید صدایش را تشخیص دهید .برای من شده است و خیلیهای دیگر هم تجربه کرده اند خوب شما هم امتحان کنید چه ضرری دارد؟ترا بخدا میسپارم.

حباب کوچک یکشنبه 18 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:37 ق.ظ http://leilymadani.blogsky.com

آنیتا جان سلام
شرمنده ام یه مدت بهت سر نزدم. یه طورایی شد و یه کمی دچار حواس پرتی شدم. راستی تو توی بلاگ روینگ عضو نیستی؟ اگه عضو بشی هر موقع که مطلب جدید بنویسی به بقیه اعضا که لینکتو دارن خبر می ده. حتما این کارو بکن. محض حواسپرتی ما هم که شده.

حامد یکشنبه 18 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:56 ق.ظ http://majnoonian.com/weblog

Dear! For you that has the sense of death these days. Useful infromation before departure
http://www.near-death.com/

[ بدون نام ] سه‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 08:21 ق.ظ http://bedoneemzaa.blogsky.com

u are not here to see the rain but i feel u . i know u . u love rain . i really miss u .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد