بحث ...

آخه وقتی برای پرسشام پاسخی نداری و همون حرفای تکراری قدیمی رو هی برام می گی دیگه به بحث ادامه نده دیگه!!! من که  اصلن قصد محکوم کردنتو نداشتم اما این سماجت بیهوده ات می خواد چی رو نشون بده؟ ... آخه من چی بگم!؟

....................................................

مغز یه عضو خیلی خیلی پیچیده است ولی وقتی شستشو بشه چی می شه!!! واااااای ی ی.


 

چه دلیل سبک مغزانه ای!!!

نمی خوام دیگه کمکم کنی اگه  همه ی دلیلش اینه... اگه برای دوستی نمی کنی، و اگه تو اون مغز کوچیکت و اون سینه ی بی قلبت برای این مهم ترین مقوله ی دنیا جایی نیست... کمکت رو هرگز نمی خوام...

........................................................

( آخی، حالا می تونم پرواز کنم.)

 
و اون عکسها!!!!!

پاییز اگه رنگی نبود من از چی عکس می گرفتم؟! و کجا دنبال برگهای رنگی ِ بر زمین ریخته و آواره ی باد می دویدم؟!؟

.............................................................

بدجوری یاد بچگی هام کردم... عکساشون که نشون میداد چقدر بزرگ شدن و من چقدر ازشون دورم چنگی به دلم زد ... کاش اونجا بودم، حتا برای یه لحظه.