thanks to all your sympathies and concerns... sorry but i feel so down these days.
i am transforming
metamorphesing
to what?
i don't know...
to some other person
no matter if to a dorky fuddy-duddy geek with a happy-go-lucky manner
i'm sick of being what i've been so far... anita

i hate my destiny. i hate my destiny. i hate my destiny. i hate my destiny that i can't change. i hate me. damn life. fuck everything.

یه مطلبی سرشک داشت چن وقت پیش که منو واداشت اینا رو اینجا بنویسم: تو این مملکت آزاد هر کی هر جور دلش می خواد می تونه لباس بپوشه (خب تا حدودی البته)... من با اونایی که لباس سنتی- فرهنگی کشور خودشون رو می پوشن مثل بعضی افریقایی ها و هندی ها و افغانا و...کاری ندارم... اما نمی فهمم بعضی از این ایرانی ها چرا باید این شکلی باشن، اینقدر مضحک!!!!  آقاهه ریششو با تیغ نمیزنه!!! و کت و شلوار گشاد و زشت و بددوخت می پوشه و اگه پلوور هم تنشه، گشاد و زشت و بسیار دمده است! یه انگشتر عقیق هم تو دستشه... کم مونده تسبیح هم بگیره دستش و بچرخونه!!!!!!! بعد استاد هم هست!!! حالا بگذریم از شخصیتش...

بعضی خانوما که رسمن با مانتو و روسری هستن... (البته نمی فهمم اگه اینا تو ایران چادر سرشون می کنن چطور اینجا مانتو و روسری تنشونه؟!!؟!؟ خب تو ایران چرا این شکلی نیستن؟؟!)

بعضی ها هم که خیلی مضحک ترن: یه روسری نخی و شل روی کله ی مبارک با یه عالمه آرایش و بخشی از مو بیرون ... با یه جین تنگ و بلوز نسبتن تنگ!!!!

یکی دو تا دیگه برای خودشون مدل درست کردن: یه تونیک نسبتن گشاد اما بالای زانو و شلوار همرنگ (چیزی شبیه افغانا!!!) با یه روسری گل منگلی... و البته به اضافه ی یه خروار آرایش!!! 

بعضی از این جماعت ماه رمضون که می شه قاطی عربا و پاکستانی ها و ... می شن و از خان بسیار گسترده ی افطار خودشونو بی بهره نمی ذارن...(و گاه همراه با کل خانواده). هی هم می رن تو نمازخونه و هی میان بیرون و خلاصه جانمازی نیست که آب نکشن!!!

من نمی فهمم اینا اینجا چی کار می کنن آخه؟!؟! حالا چه جوری اومدن...بگذریم... چرا همون شکلی موندن؟!؟!؟ (البته انگار بعضی هاشون هم با بورسیه ی دولت فخیمه ی ج.ا ایران اومدن، برای همینه که جا نمازاشون هم همراشونه!!! پس بگین یه دفه اینجا جاسوس خونه داریم دیگه که اینا، مایلها دور از کنسولگری ایران، باید همچنان پشت نقابی از ترس قایم بشن!!!!)

how would you feel if you were so far away from Iran and had an Iranian prof. who speaks English with Persian intonation?!! not an hour, but for a complete 2:30 hours!!!! poor me... and my head!!!... it's not all, he looks like those "reformists" in Iran... yuk!!! in an ugly big suit and a big carnelian ring on his finger!!!
...he behaves like the students are all stupid and he is so intelligent!!!
just ask a question on the tough matters, then he gets stuck...but no way!!! he soon changes the subject. you think you can prove he's not that knowledgeable? he knows better how to get away with it!
I HATE HIM!!!
(and i think he hates me too, because i didn't talk in Persian with him!!! besdides, i talk and laugh in class with my teammate all the time.) ainp

 وقتی به سایه ی خودم نگاه می کنم چند تا خط دراز می بینم و یه دایره بالای اون... نمی دونم شبیه چه موجودی می تونه باشه که پاشو گذاشته تو این دنیا. شایدم  هنوز نذاشته ، یعنی به طور کامل نذاشته، اومده یه مدت امتحانی ببینه چه خبره... شایدم از یه دنیای دیگه اومده برای فضولی... حالا گیر کرده نمی تونه برگرده... خب حقشه نباید فضولی می کرد، نه؟
************

to nahe:
i will gulp down
the entire being of the night
with my eyes
to let you know
i love your moon
no matter if the wall falls down
and if the windows vanish
my eyes make up a big window
to hold you...
the image will stay
alive
in my memory
for good
ainp